نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - برش 29
محمد علی عرفانی در کتاب "روی جاده های رملی" روایت می کند: حسین روی رمل ها عکس تانک کشید. جابه جا شد و گفت: بچّه ها میگن دیشب از سمت مرز، سر و صدای حرکت تانک می اومد. خدا میدونه این بار چه نقشه ای دارن. ستوان کماجی دستور آماده باش داده.
کد خبر: ۵۳۹۴۷۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۱/۰۶/۰۲

گیتی احدی خواهر شهید حمید احدی در کتاب "چشم‌هایش می‌خندید" می‌گوید: روزی حمید با دوستانش مهمان ما بود. مامان ناراضی گفت: «تو این روز طولانی تابستون روزه گرفتید که فقط با آب دوغ خیار افطار کنید؟ آخه مگه می‌شه؟» حمید با خنده گفت: «می‌شه مامان جون! می‌شه. شما نگران نباشید.»
کد خبر: ۵۳۱۵۹۵   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۲/۲۹